حس "پرانتزی" را دارم که همه اتفاقای خوب درونش رخ می دهد...
پی نوشت: امروز جوابای کنکورو اعلام کردند و من دانشگاه سراج تبریز قبول شدم...
حسابی شکه شدم، از خوشحالی داشتم گریه میکردم...
اینجا همونجاس که ساناز درس میخونه...
خیلی خیلی جا خوردم...
نمیدونم چطوری از خدا تشکر کنم
تا حالا اینجوری از خوشحالی گریه نکرده بودم....
نظرات شما عزیزان:
دلم برات تنگیده
پاسخ:چه عجب به وب من یه سر زدی تو دختر....خوشحالم کردی....
پاسخ:سلامت باشی...